شیطنت دختر نازم .عزیز دلم می خواست بره بشینه تو روروئک
مارمولک
دختر گلم اینجا بد جوری از این مارمولک ترسیدی. این مارمولک رو وقتی عید رفته بودیم مشهد بابا برات خرید. اون موقع ٣ ماه و ١هفتهگی تو بود ...
نویسنده :
مامان
1:06
اینم یه عکس دیگه از شیطونکم
بدون عنوان
بدون عنوان
دوستت داریم
سلام دختر گلم.چند وقتی بود که نتونستم بیام و برات مطلبی رو بزارم.اما الان اومدم تا بنویسم برات که ...................... دوستت داریم ...
نویسنده :
مامان
0:28
بدون عنوان
در پی تماس های مکرر با مامان و بابای آتاناز ، عکس های جدید از آتاناز رو براتون تو سایت میگزارم تا ببینین
نویسنده :
مامان
18:09
آش دندون کوچولو
پریروز رفته بودیم تبریز من و تو و بابا دیروز هم مامان جون برات آش دندون در آوردنت رو پخت دستش در نکنه خیلی زحمت کشید از صبح داشت آش می پخت . خدا نگهش داره خیلی خوشمزه بود به همه دادیم ...
نویسنده :
مامان
14:38
